دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت دولتی
2008-5877
2423-5342
12
2
2020
07
22
طراحی الگوی مرحلهای مدیریت بحران با رویکرد ظرفیتسازی جوامع محلی با استفاده از روش فراترکیب
175
203
FA
حسین
موهبتی زهان
0000-0002-6605-1682
دانشجوی دکتری، گروه مدیریت دولتی، واحد بیرجند، دانشگاه آزاد اسلامی، بیرجند، ایران.
mohebati135215@gmail.com
نورمحمد
یعقوبی
0000000168080594
استاد، گروه مدیریت، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.
yaghoubi135466@gmail.com
محمد
محمدی
0000-0001-5769-1058
استادیار، گروه مدیریت دولتی، واحد بیرجند، دانشگاه آزاد اسلامی، بیرجند، ایران.
mohammadi@iaubir.ac.ir
مهدی
محمودزاده واشان
استادیار، گروه مدیریت دولتی، واحد بیرجند، دانشگاه آزاد اسلامی، بیرجند، ایران.
mahmoodzadeh@iaubir.ac.ir
10.22059/jipa.2020.305523.2771
<strong>هدف:</strong> طی سالهای اخیر، ظرفیتسازی جوامع محلی بهعنوان یکی از رویکردهای استفادهشده در مدیریت بحران مطرح شده است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مرحلهای مدیریت بحران با رویکرد ظرفیتسازی جوامع محلی با استفاده از روش فراترکیب انجام شده است.<br /> روش: در این پژوهش، از راهبرد تحلیل محتوای کیفی با رویکرد قیاسی در چارچوب پژوهشی اسنادی استفاده شده و برای اجرای تحلیل محتوای کیفی نیز با روش فراترکیب، تدوین چارچوب کدگذاری مناسب انجام شده است.<br /> یافتهها: در این پژوهش، عوامل مؤثر بر مدیریت بحران با رویکرد ظرفیتسازی جوامع محلی در چهار دسته «عوامل مرتبط با مرحله پیشگیری و کاهش اثرهای بحران»، «عوامل مرتبط با مرحله آمادگی در برابر بحران»، «عوامل مرتبط با مرحله مقابله با بحران» و «عوامل مرتبط با مرحله بازسازی و بازتوانی پس از بحران» جای داده شدند. هر یک از این مراحل از زیربخشهایی تشکیل شدند.<br /> نتیجهگیری: با توجه به اینکه تاکنون، در رابطه با الگوی پنجمرحلهای ارائه شده در این پژوهش برای مدیریت بحران با تأکید بر ظرفیتسازی جوامع محلی در کشور، مدلی جامع و گامبهگام ارائه نشده است، این پژوهش میتواند برای اجرای مدیریت بحران با رویکرد ظرفیتسازی جوامع محلی در کشور نقشه راه جامع و مناسبی باشد.
مدیریت بحران,ظرفیتسازی,جوامع محلی,فراترکیب
https://jipa.ut.ac.ir/article_79471.html
https://jipa.ut.ac.ir/article_79471_bf0a26b4571ed7b7337e6da00b326791.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت دولتی
2008-5877
2423-5342
12
2
2020
07
22
واکاوی ویژگیهای دولت بهمثابه پلتفرم با استفاده از مرور نظاممند و فراترکیب
204
237
FA
مهدی
یخچالی
دانشجوی دکتری، گروه مدیریت دولتی، پردیس فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران.
m_yakhchali@ut.ac.ir
رضا
طهماسبی
استادیار، گروه مدیریت دولتی، پردیس فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران.
rtahmasebi@ut.ac.ir
میثم
لطیفی
دانشیار، مدیریت دولتی، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران.
latifi@isu.ac.ir
امین
فرجی ملائی
استادیار، گروه مدیریت دولتی، پردیس فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران.
a.faraji@ut.ac.ir
10.22059/jipa.2020.303652.2755
<strong>هدف:</strong> ایده دولت بهمثابه پلتفرم با الهام از کسبوکارهای پلتفرمی اینترنتی، مدعی است که میتواند موجب تحول در رویکرد دولت به خدمات عمومی و در نتیجه بهبود کیفیت خدمات دولتی و در عین حال کاهش هزینه شود. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ویژگیهای دولت بهمثابه پلتفرم و ارائه چارچوبی مفهومی از ویژگیها و برداشتهای مختلف از آن است.<br /> روش: این پژوهش از نوع کیفی بوده و روش انجام آن، مرور نظاممند ادبیات با استفاده از رویکرد فراترکیب برای تحلیل دادههای مستخرج از منابع منتخب است. در نهایت، در فرایند مرور نظاممند، 38 منبع برای تحلیل کیفی و کدگذاری انتخاب و استفاده شدند.<br /> یافتهها: در نتیجه تجمیع و دستهبندی کدهای احصاشده، تعداد 29 مفهوم (ویژگی) شکل گرفت که با توجه به جنس، در سه مقوله ویژگیهای ذاتی، فنی و اجرایی دستهبندی شدند. به این ترتیب، برخی ویژگیهای دولت بهمثابه پلتفرم عبارتاند از: باز بودن، دادهمحوری، استفاده از منابع مشترک، خاصیت شبکهای، توانمندسازی، شهروندمحوری، پودمانی (ماژولار) بودن، تعاملپذیری، سادگی، شکلگیری تدریجی، استفاده از بهترینهای موجود و... .<br /> نتیجهگیری: بر اساس این پژوهش، برداشتهای مختلف از این مفهوم بهمعنای تفاوت و تمایز کامل برداشتها از این مفهوم نیست، بلکه از کنار هم قرار گرفتن برخی ویژگیهای ذاتی، فنی و اجرایی، سه نوع زاویه نگاه بهمفهوم دولت بهمثابه پلتفرم شکل گرفته است که عبارتاند از: دولت بهمثابه پلتفرم فناوری، دولت بهمثابه پلتفرم داده و دولت بهمثابه اکوسیستم نوآوری. در این پژوهش تلاش شده تا ضمن احصای ویژگیهای مشترک، تفاوت این برداشتها در قالب چارچوب مفهومی جامعی نیز مشخص شود.
دولت بهمثابه پلتفرم,دولت دیجیتال,حکمرانی باز,مرور نظاممند,فراترکیب
https://jipa.ut.ac.ir/article_79472.html
https://jipa.ut.ac.ir/article_79472_03e25ccb10807b17641289878a97384e.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت دولتی
2008-5877
2423-5342
12
2
2020
07
22
تأثیر توانمندسازی ساختاری بر فرسودگی شغلی در دانشگاههای دولتی ایران: نقش حلقوی رفتار شهروندی فردی و رفتار شهروندی سازمانی
238
262
FA
جواد
سلطانی نژاد
0000000246253930
دانشجوی دکتری، گروه مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمان، ایران.
jsoltani.ir@gmail.com
سنجر
سلاجقه
0000-0003-1882-5070
استادیار، گروه مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمان، ایران.
s.salajeghe@lauk.ac.ir
10.22059/jipa.2020.303234.2742
<strong>هدف:</strong> در این پژوهش قصد بر این است تا تأثیر توانمندسازی ساختاری بر فرسودگی شغلی بررسی شده و نقش حلقوی رفتار شهروندی فردی و سازمانی که بهعنوان میانجی در رابطه بین این دو متغیر ایفا میشود، آشکار شود.
روش: این پژوهش توصیفی از جامعه آماری متشکل از اعضای هیئت علمی در سراسر ایران است. با توجه به حجم نمونه که برابر با 515 نفر است، در مجموع 580 پرسشنامه بین پاسخگویانی که به روش نمونهگیری خوشهای دومرحلهای تصادفی انتخاب شدند، توزیع و520 پرسشنامه جمعآوری شد. ابزار سنجش این پژوهش سه پرسشنامه استاندارد بود که روایی و پایایی آنها در آزمونهای انجامشده تأیید شد.
یافتهها: نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که توانمندسازی ساختاری بر فرسودگی شغلی تأثیر معناداری ندارد؛ اما، رفتار شهروندی فردی و رفتار شهروندی سازمانی بهعنوان میانجی در رابطه بین توانمندسازی ساختاری و فرسودگی شغلی، تأیید شد.
نتیجهگیری: این پژوهش، علاوه بر برخی توانمندسازیهای ساختاری در راستای توسعه تئوری، چند دستاورد کاربردی برای دانشگاههای دولتی ایران را نیز به همراه دارد. از جنبه کاربردی، شناختی از وضعیت متغیرهای پژوهش و روابط بین آنها ارائه کرده است که این شناخت میتواند مبنای برنامهریزی مدیران دانشگاههای دولتی برای افزایش سطح توانمندسازی ساختاری اعضای هیئت علمی در این دانشگاهها باشد. مبتنی بر یافتههای این پژوهش، در این برنامهریزی باید رفتار شهروندی فردی و سازمانی اعضای هیئت علمی و کاهش سطح اجرای مؤلفههای فرسودگی شغلی توسط مدیران مدنظر قرار گیرد.
توانمندسازی ساختاری,رفتار شهروندی فردی,رفتار شهروندی سازمانی,فرسودگی شغلی
https://jipa.ut.ac.ir/article_79473.html
https://jipa.ut.ac.ir/article_79473_2d553a9129bc62165863db11a8dd471c.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت دولتی
2008-5877
2423-5342
12
2
2020
07
22
تأثیرات حکمرانی خوب و اصلاحات مالی بر بهرهوری کل عوامل تولید در بخش صنعت و معدن ایران
263
290
FA
لاله
طبقچی اکبری
0000-0002-6521-7097
دانشجوی دکتری، گروه اقتصاد، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران.
l.t.akbari@mail.iaurmia.ac.ir
محمود
بابازاده
0000-0002-9286-7730
استادیار، گروه اقتصاد، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران.
m.babazadeh@iaurmia.ac.ir
قاسم
سامعی
0000-0001-7448-9994
استادیار، گروه اقتصاد، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران.
g.sameei@iaurmia.ac.ir
طاهره
آخوندزاده یوسفی
0000-0002-7957-3957
استادیار، گروه اقتصاد، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران.
t.akhoondzadeh@iaurmia.ac.ir
10.22059/jipa.2020.302913.2741
<strong>هدف:</strong> هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر شاخصهای حکمرانی خوب (حق اعتراض و پاسخگویی، ثبات سیاسی بدون خشونت، اثربخشی دولت، کیفیت مقررات، حاکمیت قانون و کنترل فساد) و اصلاحات مالی (آزادسازی مالی و توسعه مالی) بر بهرهوری کل عوامل تولید در بخش صنعت و معدن کشور طی دوره زمانی 1375 تا 1397 است.
روش: در این پژوهش، برای برآورد اثرهای متغیرها، از روش اقتصادسنجی الگوی خود توضیح برداری با وقفههای گسترده استفاده شده است.
یافتهها: نتایج برآوردها حاکی از آن است که در کوتاهمدت و بلندمدت، تأثیر تمامی شاخصهای اصلاحات مالی بر بهرهوری کل عوامل تولید مثبت است. در زمینه شاخصهای حکمرانی خوب نیز، در ارتباط با متغیرهای اثربخشی دولت و کیفیت مقررات، شاهد رابطه مثبت و در ارتباط با متغیر کنترل فساد، شاهد رابطه منفی هستیم. تأثیر متغیرهای حق اعتراض و پاسخگویی و حاکمیت قانون نیز در کوتاهمدت، منفی و در بلندمدت مثبت است. ثبات سیاسی بدون خشونت نیز بر بهرهوری کل عوامل تولید بیتأثیر است.
نتیجهگیری: از آنجا که در ایران، شاخصهای مالی و حکمرانی خوب به سطح ایدهآل نرسیدهاند و همچنان در این زمینه، نوسانهای شایان توجهی را شاهد هستیم، روند مؤلفههای بهرهوری در بخش صنعت و معدن چندان چشمگیر نبوده است. بنابراین عدم بهبود و گسترش این شاخصها، برای روند بهرهوری بخش صنعت و معدن، عواقب جبرانناپذیری به همراه میآورد و ضروری به نظر میرسد که زمینههای تقویت و گسترش بیشتر شاخصهای اصلاحات مالی و حکمرانی خوب در راستای ارتقای بهرهوری بخش صنعت و معدن فراهم شود.
حکمرانی خوب,اصلاحات مالی,بهرهوری کل عوامل تولید,بخش صنعت و معدن
https://jipa.ut.ac.ir/article_79474.html
https://jipa.ut.ac.ir/article_79474_26ea4b463c701efe9ca3285526da9f47.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت دولتی
2008-5877
2423-5342
12
2
2020
07
22
طراحی و تبیین مدل تدارکات اجتماعی با هدف کاهش فقر در سازمانهای حمایتی؛ مفهومپردازی، عوامل مؤثر و پیامدها
291
313
FA
محمد
صفری دشتکی
گروه مدیریت، واحد بندر دیلم، دانشگاه آزاد اسلامی، بندردیلم، ایران
safarifrs@gmail.com
رضا
زارع
استادیار، گروه مدیریت دولتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
rezazare@pnu.ac.ir
10.22059/jipa.2020.299633.2719
<strong>هدف:</strong> در عصر حاکمیت عمومی نوین، برخی دولتها، ارزشهای اجتماعی همانند کاهش فقر و بیکاری را در قالب سیاستهای تدارکات اجتماعی تحقق میبخشند و از تدارکات خود بهعنوان اهرمی مهم برای دستیابی به اهداف مختلف اجتماعی استفاده میکنند. بنابراین هدف از این پژوهش، شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر شکلگیری و اجرای تدارکات اجتماعی بهمنظور کاهش فقر در سازمانهای حمایتی استان فارس است.<br /> روش: این پژوهش، پژوهشی کیفی است که از روش نظریهپردازی دادهبنیاد بهره میبرد. در این راستا، با بیست نفر از اساتید دانشگاه، مدیران و کارشناسان کمیته امداد امام خمینی «ره» و سازمان بهزیستی استان فارس که بهعنوان نمونه آماری و به شیوه هدفمند انتخاب شده بودند، مصاحبه نیمهساختاریافتهای انجام شد و متنهای مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند.<br /> یافتهها: نتایج نشان دادند که خطمشی اجتماعمحور بهمنزله پدیده محوری و در تعامل با سایر عوامل موجب شکلگیری تدارکات اجتماعی میشود. نحوه ارتباط این عوامل در مدل نهایی پژوهش نشان داده شده است. «برنامهریزی اجتماعمحور»، «توسعه سیاستهای مشارکتآفرین» و «خطمشیگذاری چندمنظوره» در شکلگیری «سیاستگذاری تدارکات» تأثیری بسزایی دارند و در نهایت این نگرش، پایهای برای به وجود آمدن پدیده تدارکات اجتماعی میشود.<br /> نتیجهگیری: تدارکات اجتماعی میتوانند از طریق همافزایی و همآفرینی در جامعه، پیامدها و دستاوردهای ارزشمندی همچون کاهش فقر، توسعه سرمایههای اجتماعی، پاسخهای نوآورانه به نیازهای اجتماعی، ارتقای سلامت اجتماعی، بهینهسازی منابع و منافع عمومی و توانمندسازی گروههای هدف را در پی داشته باشد.
تدارکات اجتماعی؛ کاهش فقر؛ نظریه دادهبنیاد؛ سازمانهای حمایتی,کمیته امداد امام خمینی (ره)
https://jipa.ut.ac.ir/article_79475.html
https://jipa.ut.ac.ir/article_79475_903cbae8e0a8fae83326f53e2dc2a9c8.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت دولتی
2008-5877
2423-5342
12
2
2020
07
22
ارائه الگوی مدیریت ریسک منابع انسانی در صنعت بانکداری بر اساس تحلیل دادهبنیاد (مورد مطالعه: بانکهای ملت تهران)
346
376
FA
محمدعلی
شاه حسینی
دانشیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران.
shahhoseini@ut.ac.ir
مسعود
کیماسی
استادیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران.
keimasi@ut.ac.ir
مرجان
فیاضی
استادیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران.
mfayyazi@ut.ac.ir
محمدرضا
خدادادیان
دانشجوی دکتری، گروه مدیریت منابع انسانی، پردیس کیش دانشگاه تهران، کیش، ایران.
mkhodadadian@ut.ac.ir
10.22059/jipa.2020.295185.2678
<strong>هدف:</strong> شناسایی و اولویتبندی ریسکهای منابع انسانی، تحت الگویی جامع با توجه به مؤلفههای زمانی و تشخیص بهترین تصمیمگیری برای سازمانهای مالی و مؤسسههای اعتباری در راستای کاهش ریسک، هدف اصلی و اساسی این پژوهش انتخاب شده است.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع روش پژوهش کیفی است و در آن، برای بررسی مسائل پیچیده چندوجهی، از روش تحلیل دادهبنیاد بهعنوان روشی دقیق و نظاممند بهره برده شده است. مشارکتکنندگان پژوهش نیز مدیران منابع انسانی خبره شعبات بانک ملت شهر تهران در نظر گرفته شدند که بر حوزه منابع انسانی و عملکرد بانکی در بازار مالی، اشراف کاملی داشتند.
یافتهها: با توجه به روش پژوهش، فرایند کدگذاری و طبقهبندی بر اساس سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت که خروجیهای این سه مرحله در قالب نکات کلیدی، کدها، مفاهیم و مقولههایی ارائه شدند. در حین و پس از گردآوری، دادهها چندین مرتبه بررسی شدند و با شناسایی نکات کلیدی، کدهای مرتبط احصا شدند که در مجموع، از دادههای گردآوری شده، 301 کد (برچسب) بهدست آمدند و از طریق منطق کدگذاری به 107 مفهوم و در نهایت 22 مقوله در رابطه با موضوع اصلی پژوهش تبدیل شدند.
نتیجهگیری: بر اساس مدل پژوهش، الگوی مدیریت ریسک منابع انسانی، فقط در گروی کاهش ریسکهایی نظیر جابهجایی کارکنان یا عملکرد ضعیف آنان نیست، بلکه به متعادل کردن ریسک مربوط است و به این موضوع میپردازد که چه زمانی باید ریسکپذیر بود و چه زمانی نباید ریسک کرد. بنابراین بررسی همه ابعاد ریسک منابع انسانی در مدل، میتواند همافزایی اجزای مدل را افزایش دهد.
ریسک,مدیریت ریسک,منابع انسانی,تحلیل دادهبنیاد,بانک ملت
https://jipa.ut.ac.ir/article_79477.html
https://jipa.ut.ac.ir/article_79477_24ca068587c25f5238eed829b52a6681.pdf